(( هوا زده )) زمان ز مرز چهل سالگی مرا رد کرد برای فهم حقیقت ، زمینه را بد کرد دل بهاری من ، چلچلی نمی فهمید تب ِ خیال ، درین خانه رفت و آمد کرد نهال بودم و بالنده ، باهزار خیال درنگ های خرد راه ِ رشد را سد کرد دلم هوا زده شد در تکان ِ طوفان ها به گرد باد ِ هوس ، آنچه را نباید کرد هنوز درد ِ پشیمانی است در جانم ازآن خطا که دلم در خیال ممتد کرد به سمت ِ آینه رفتم که نور برگردم نگاه ِ آینه ، آیین تصویرِ توبه را رد کرد گمان کفر در ایمان من نمی گنجید گناه ِ چشم تو با یک نگاه ، مرتد کرد من و نوشتن ِ تردید ، غیر ممکن بود اشاره های تو ، تصمیم را مردد کرد گناه را ، نوسانی نمی شناخت نگاه حلول ِ ماه ِ رخت ، جزر عشق را مد کردمحمد روحانی ( نجوا کاشانی ),بدون عنوان بولس جورج,بدون عنوان السودان,بدون عنوان ...ادامه مطلب